جدول جو
جدول جو

معنی ام عثمان - جستجوی لغت در جدول جو

ام عثمان
(اُمْ مِ عُ)
مار. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
ام عثمان
(اُمْ مِ عُ)
نام چند تن از زنان صحابی بوده. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 258 و ریحانه الادب ج 6 ص 226 و خیرات حسان ج 2 ص 51 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُمْ مِ عَ)
نام پشته ای است. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِعَ)
مرغی است. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). مرغ سیاهی است که آن را قویع نیز خوانند. گویند مرغ سیاه و سفیدی است که دم خود را بسیار می جنباند و آن را فتاح نامند. دم جنبانک. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عِ)
کفتار. (از تاج العروس) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لِ عُ)
پادشاهان ترکیه که از سال 699 تا سال 1342 ه. ق. در آسیای صغیر سلطنت داشته اند. مؤسس این سلسله که به نام او منسوب شده اند، عثمان بن ارطغرل و شمارۀ آنها 38 تن و آخرین آنان عبدالعزیز ثانی، و انقراض این دودمان در نتیجۀ برقرار شدن حکومت جمهوری بوده است. آل عثمان یا پادشاهان عثمانی قریب سه قرن کمال اقتدار داشته قلمرو حکمرانی خود را از بوداپست و ساحل دانوب تا شلالۀ اسوان در مصر و از ساحل فرات تا تنگۀ جبل الطارق وسعت داده ممالک شبه جزیره بالکان و شام و مصر و عربستان را مسخر ساختند. پس از سه قرن دورۀ ضعف و انحطاط آنان شروع و بسیاری از ممالک مفتوحه از تصرف ایشان خارج شد. مشهورترین این سلسله سلطان محمد ثانی معروف به فاتح است که در سال 857 قسطنطنیه را بگشاد
لغت نامه دهخدا
(اَ عُ)
کنیت بیست تن از صحابۀ کبار است
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ دَ وَ)
تب. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ خُ)
محلی است که حاجیان کوفه و بصره در مسیر خود در آن بهم می رسند. (از المرصع). و رجوع به معجم البلدان و مراصد الاطلاع شود
لغت نامه دهخدا
(عُ)
قاتل شهاب الدین محمود و از اقربای وی بود. (از حبیب السیر چ تهران ج 1 ص 420)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عَمْ ما)
سلیمی، معشوقۀ جحدربن مالک. از شاعران عرب صدر اسلام و زنی شاعر بوده است. رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 228 و جامعالشواهد شود، داهیه. (المرصع). گویند: وقعوا فی ام فار، در داهیه واقع شدند. (از المرصع). در المرصع با الف و لام یعنی ام الفار نیز آمده
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عَ)
مار. (از المرصع) ، دنیا. (از المرصع). ام الغول با الف و لام نیز در المرصع آمده
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ ؟)
است. (المرصع)
لغت نامه دهخدا